salam
rasesh aslan hoosele nadashtam fontamo farse konam choon vaghean kond menevesam.
baz ham paeez omad nemedoonam chera paeez ke meyad beshtar ashegh mesham shayadam choon ashegham enjoore fekr mekonam shayad choon too havaye paeeze ashegh shoodam .vaghte dedamesh kapshan baresh bood .che havayee bood oon rooz hech vaght yadam nemere. hava abre bood engar asmoon har lahze mekhast soorakh beshehoo baroon bebare.
دردی کهنه سراسر وجودم رو گرفته. دردی که از روحم نشات می گیره .تنهایی تنها دوستی بوده که همیشه همراه و همدمم بوده و شکست تنها رویداد زندگی من.بازم به گذشته ها بر میگردم. نمیتونم فراموشش کنم... . همه جا تاریکه انگار هیچوقت نوری اینجا نتابیده.توی این
تاریکی دنبال فندکم میگردم بالا خره پیداش میکنم. یه جایی پایین تخت کهنه و فرسوده ام
افتاده.سیگاری اتش میزنم اما سیگار هم نمیتونه از این درد قدیمی چیزی کم کنه.یک باره دیگه فندک می زنم تا اطرافمو بهتر ببینم.انگار خیلی وقته کسی اینجا زندگی نکرده. چشمم به اینه میفته
دردی کهنه سراسر وجودم رو گرفته. دردی که از روحم نشات می گیره .تنهایی تنها دوستی بوده که همیشه همراه و همدمم بوده و شکست تنها رویداد زندگی من.بازم به گذشته ها بر میگردم. نمیتونم فراموشش کنم... . همه جا تاریکه انگار هیچوقت نوری اینجا نتابیده.توی این
تاریکی دنبال فندکم میگردم بالا خره پیداش میکنم. یه جایی پایین تخت کهنه و فرسوده ام
افتاده.سیگاری اتش میزنم اما سیگار هم نمیتونه از این درد قدیمی چیزی کم کنه.یک باره دیگه فندک می زنم تا اطرافمو بهتر ببینم.انگار خیلی وقته کسی اینجا زندگی نکرده. چشمم به اینه میفته