دلم گرفته بود داشتم واسه خودم شعر مسافر سهراب رو می خوندم البته نمی خوندم داشتم بهش فکر می کردم رضا صادقی هم گوش میدادم
سرم خیلی درد می کرد حالا سرم به درک این دلم بود که تیکه پارش کرده بودن امسال زمستون از پاییز خیلی دلگیر تر بود چه زود شد ... اما نه چی زود شد خیلی هم دور شد پارسال بود اما انگار خیلی وقته خیلی دیر گذشت پارسال بود که عاشقش شدم با همه سادگیش دیر باورش کردم چند مدت طول کشید تا عاشقش شدم اما بد موقعی عاشق شده بودم خیلی بد موقعی بود به خودم خیلی بد کردم هیچوقت نمی گم تقصیر اون بود تقصیر خودم بود اما شاید اگه نبود الان من دانشگاه قبول شده بودم نمی دونم شاید به عشقش می ارزید عجب عشق نا فرجامی حالا اون دیگه نیسش شاید یه جا نشسته و داره به من می خنده شایدم دلش واسم تنگ شده باشه ..........
امروز رفته بودم گلاس گیتار راستش من اصلا" خوشم نمیاد گیتارم رو بزنم پشت کولم و بعد واسه خوده تا کلاس پیاده روی کنم البته نه اینکه خوشم نیاد اما مردم یه جوری بهت نگاه می کنن انگار داری اسلحه گرم حمل می کنی به همین دلیل همیشه بابام منو می رسونه کلاس خلاصه به هر مکافاتی بود رفتم کلاس گیتار تازه استاد
کی از شهادت بدش میاد؟
مـــــــــــــــــــژده به منظور استقبال بی شمار مردم از شهادت و روحیه شهادت طلبی، و همچنین در پی درخواستهای بی شمار مردم از دولت کریم امام زمان؛ دولت با همکاری بنیاد شهید برگزار می کند: سقوط هواپیما، در هر ماه یک بار ثبت نام برای ماه بهمن از امروز آغاز میشود. (شرکت برای عموم آزاد می باشد....) منتظر قدوم سبز شما هستیم..... التماس دعا
سلام
سلام وازه قشنگی هستش.نمی دونم چرا اما بعضی موقع دلم می خواد به همه ی ادمایی که از کنارم رد می شن سلام کنم اما خب نمی شه می گن دختره دیونه هستش یا عقل درست و حسابی نداره . بعضی ها هم که فقط بلدن مسخره کنند هر کاری میکنی ایراد می گیرن مثلا" وبلاگت رو می خونن می گن ای مگه عاشقی ادم نمی دونه به اینا چی بگه اصلا" بهتره به این ادمایی که ادعای دوستیشون میشه اما موقع عمل میشه شناختشون هیچی نگی بابا بی خیال
بازم سلام
راسش من نمی تونم وبلاگم رو مثل وبلاگ های دیگه پر کنم از حرفای احساسی و عاشقونه نمی دونم شایدم واسه اینکه بلد نباشم راستش به عقیده من وقتی اسمی از عشق میاد ادم باید سکوت کنه چون عشق اونقدر مقدسه که کسی قادر نیست در وصفش حرفی بزنه اصلا" یک عاشق واقعی کسیه که نتونه در مورد عشق چیزی بگه (چون واقعا" زده به سیم اخر) .
امشب که رفتم تو حیاط همش صدای بوق ماشین عروس رو می شنیدم . نمی دونم چه کسایی امشب داشتن خوشبخت یا بد بخت می شدن؟
اما به حر حال دعا می کنم خوشبخت بشن ما که بخیل نیسیم.امروز عصر با یکی از دوستام رفته بودم کافی نت اخه نمی تو نسم از خونه
onبشم اخه مودم نصب نمی شد وگرنه زیاد خوشم از کافی نتم نمیاد به هر حال تو کافی نت نشسته بودیم که دوستم گفت ببین یه پسر اومد خدا کنه بیاد کنارمون بشینه تا بتونیم idرو ببینیم همیشه خوشش می یومد اذیت کنه حواسش به همه بود بر عکس من خلاصه دوستم داشت دعا می کرد که پسره رفت کنار یه دختر نشست البته باور کنین من اصلا" این چیزا رو ندیدم چون داشتم چت می کردم بعدشم پول کافی نت مهمتره یا پخش مستقیم قراره یه دختر و پسر اصلا" به من چه اما این دوستم مگه دست بردار بود از کافی نت رفتیم کتا بخونه اما کتابی که می خواستم نداشت از کتابخونه بیرون نرفته بودیم که یه پسر وارد شد خب تابلو بود دیگه با یکی از دخترا قرار گذاشته بود . این دفعه خیلی تابلو تر از کافی نت بود همچی دختر پسره جلو هم قر وادا می یومدن که نظر من یکی هم جلب شد چه رسد به دوستماما... اما
نتیجه اخلاقی اینکه ادم هیچوقت در یه محیط فرهنگی ورزشی هنری با gf یا bf ش قرار نمی ذاره اخه1- باعث بد اموزی میشه
2- بعضی یا هم عاشقن دل دارن خب شاید اونا نتونن با هم قرار بذارن به همین راحتی
3- جایی قرار بذارین که کمتر تابلو بشین
در اخر یه پیشنهاد واسه اونایی که نمیدونن کجا قرار بذارن البته راسش با اینکه بنده بدلیل مسائل امنیتی در این زمینه تجربه ای ندارم اما فکر می کنم یک کافی شاپ بهترین محل باشه