دعوا

سلام . امروز بازم رفته بودم کلاس گیتار . وقتی رفتم شلوغ بود . خیلی نشستم تا یکم خلوت شد . چهار پنج تا از بچه ها جلو من بودند . همینطور نشسته بودیم و داشتیم به مشقایی که استاد به بچه ها میداد گوش می گردیم ادم تو کلاس گیتار حوصله اش زیاد سر نمیره مخصوصا" اگه هنر جوا درسشون یه خورده جلو باشه اونوقته همسش اهگای جور وا جور گوش میدی و کلی حال می ده . خلاصه تو کلاس نشسته بودیم که یه دختری وارد شد و از استادمون شماره یکی از بچه ها رو می خواست که استادمون هم گفت ندارم . دختره هم دست از پا درازتر از کلاس خارج شد. چند دقیقه بعدش دو باره دختره اومد بدون اینکه در بزنه یا اجازه بگیره یه طوری درو نگه داشته بود که هی جیر جیر می کرد بعدشم با یکی از دخترای کلاس شروع کرد به حرف زدن کلاسمونم که خیلی کوچیک بود خلاصه هر چی این استاد ما به این دختره نیگاه می کرد بلکه از رو بره اما دختره اصلا" به رو خودش نمی اورد بعدش دختره که البته من اولین باری بود که میدیدمش رو کرد به بچه های کلاس و گفت : میشه یکی از شما ها گیتارتون رو واسه چند لحظه به من قرض بدین. همه ساکت شدن تا اینکه یکی از بچه ها خواست گیتارش رو بده به دختره که استادمون گفت اگه ایشون هم بخوان بدن من اجازه نمی دم . بعدشم گفت :لطفا" از کلاس من برین بیرون. دختره گفت با خودشم مشکل داره بعد درو زد به هم و رفت بیرون استادمونم رفت دنبالش از اینجا به بعدشو ما تصویری ندیدیم اما صدای استادمون رو شنیدم که دختره رو حتی از فرهنگ سرا هم انداخت بیرون. بعد یکی از بچه ها که از منم کنجکاو تر بود گفت بچه ها دختره رو می شناسین؟ همه گفتیم نه نمی شناسیمش بعد گفت که اما من می شناسمش تابستون می یومد کلاس گیتار خیلی هم با استاد صمیمی بود اما نمی دونم چرا الان دعواشون شد؟؟؟!!! ..... خلاصه اینم از ماجرای کلاس گیتار رفتن ما همه اکوردا از ذهنم پرید...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد