یک روز بزرگ

سلام . راستش هیچ وقت دوست نداشتم توی وبلاگم از این حرفا بزنم . اما واقعا" دیگه نمی تونم ادامه بدم.....    امروز 22 بهمن بود . همین جوری میگیم 22 بهمن اما این روز واسه همه اونایی که این روز رو به وجود اوردن . روز بزرگیه . واسه بابا . مامان های ما که اون موقع شاید از این انقلاب راضی بودن . اصلا" خود اونا باعث شدن این انقلاب بوجود بیاد . همین بابا و مامانی که الان با صدای اروم و خستشون دارن میگن مرگ بر من مرگ بر ما که گفتیم مرگ بر شاه . البته شاید مامان و بابای تو این جوری نباشن شاید تو هم که داری از اینا از این حکومت طرفداری می کنی یک لقمه از این سفره که اسمشو گذاشتن انقلاب به دست بدن . اما واسه ما که خودمون بچه ی یک بابایی هستیم که هرروز به خاطر راه پیماییی های انقلاب دمپایی هاش رو گم می کرد یا به خاطر دفاع از کشورش بدنش رو پر از ترکش کرد هیچی باز نشد . هر وقت به بابام میگم :چرا دنبال حق و حقوق جانبازیت نمی ری ؟ میگه : من واسه کشورم جنگیدم واسه خاک این کشور نه واسه یه قرون دو زار .نمی دونم شاید بابام راست میگه اما پس این همه دل و دزدیا و چاپیدنا که این کله گنده ها و اقا زاده ها انجام میدن اسمش چیه ؟ حتما" اینا هم یه جورایی دارن از کشورشون دفاع میکنن !!! امروز همه رفتن گفتن ((انرژی هسته ای حق مسلم ماست)) خب مگه از این همه انرژی و منابعی که تو کشور هست چیزیش نصیب ما شد که این یکی انرژی بخواد واسمون کاری کنه؟ اگه بابا و مامان هامون انقلاب کردن واسه این بود که می خواستن عدالت برقرار باشه می خواستن پول گاز و نفتشون گیرشون بیاد نه اینکه این جوری بشه .... نه بابای من این چیزا رو نمی خواست...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد